آرتینآرتین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

شیرینی زندگی ما

سه چرخه آبی

امشب یه دفعه بابابا تصمیم گرفتیم یه دوچرخه بزرگتر برات بخریم .اولش نمیومدی تو مغازه و میگفتی من دوچرخه دارم .،مامانی دوچرخم تو خونس آ  ، گفتم عسلم دیگه اون برات کوچولو شده ،دیگه قد کشیدی بزرگ شدی باید یه دوچرخه بزرگتر سوار بشی  . خلاصه راضی شدی وتا دم فروشگاه اومدی  ،وقتی فروشنده چند تا دوچرخه اورد ومن سوارت کردم وخودت رکاب زدی دیگه خوشت اومد و گفتی برات بخریم رنگشم خودت انتخواب کردی  .آبی وشد سه چرخه آرتین .و ازهمون دم در سوارش شدی وذوق کرده بودی.. خلاصه رسیدیم به خرید زنگ .که پسرم دست روی چه زنگی گذاشت.؟ .از اون زنگایی که من همیشه ازش متنفر بودم .دیگه مجبوری زنگو وصل کردیم بچه چه ذوقی میکرد . هی زنگ میزد ،هر کی رد م...
14 خرداد 1393

مادرانه ای دیگر ....

دلم خیلی گرفته. نمیدونم تربیتم نادرسته یااینکه من خیلی حساسم و هر کاری که انجام میدی به دل میگیرم  .یه مدتیه بد قلق و،مغرور و غرغروشدی،بد غذایی وبد لباس پوشیدنت که بماند  . نمیدونم شاید اقتضای سنت باشه ، ولی دیگه نمیدونم باید چیکار کنم ،هر کاری که تو دوست داری برات انجام میدیم ولی این کارات ادامه داره  . دلم گرفته به خاطر زحمتی که برات میکشیمو ولی باز نق میزنی . یعنی دیگه جایی برای ادم نمیذاری که باهات  بازی کنم گردش ببرمت   ..و...کلا انرژی ادمو میگیری. امروز هی رفتی اومدی منو بغل کردی وبوسیدی ،مامان نازم ،ناز خوبم ،عزیزم  ،دوست دارم ،دیگه ناراحتت نمیکنم ، دیگه پسر خوبی میشم  ،باشه  .مامانم آرتین دو...
14 خرداد 1393
1